گاهی بروزشده‌های بیان را می‌بینم، عناوینی که نشان از خداحافظی و حذف وبلاگ باشد هم لابلایشان پیدا می‌شود. روی چنین عناوینی بدون ردخور کلیک می‌کنم تا آنها را ببینم. یکی از مطالبی که انگیزۀ نوشتنِ این مطلب شد و برایم جالب و صدالبته تعجب‌برانگیز بود مطلبی بود با مضمون اینکه نویسنده برای مدّتی در وبلاگش فعالیّت نمی‌کرده و چون مخاطبین آن فرد در این مدّت، یادی از او نکرده‌بودند پس به تریج قبایش برمی‌خورد و تصمیم به حذف وبلاگ می‌گیرد.

قبل از اینکه بحث را ادامه دهم خدمت آن بزرگوار و عزیزانی که تصمیم به حذف وبلاگشان گرفته‌اند عرض کنم که علاقۀ بلاگ بیان به ما کاربران بیش از پیش شده و قضیۀ حذف وبلاگ‌ها هم ظاهرا منتفی! من خودم وبلاگی دارم که قرار بوده در تاریخ 17 مهر حذف شود و هنوز مثل شیر ژیان پابرجاست. خدا یار بیان باشد که به سکون هم رضایت نمی‌دهد و دنده‌عقب گرفته.

ادامه دهم بحث را، برایم جالب بود که چنین توقعی در آن بزرگوار وجود داشت. در دنیایی که آدم‌های حضوری از هم یادی نمی‌کنند واقعا توقع‌داشتن از دوستان مجازی یک چیز عجیب و غریبی است. نه که بگویم افراد از روی بی‌معرفتی همدیگر را یاد نمی‌کنندها، شرایط زندگیِ افراد طوری شده که بدجور درگیر نان و آبشان شده‌اند. پیشنهادم به خودمان این است که اگر علاقه به این فضا داریم دست از چنین توقعاتی برداریم، نمی‌شود که به خودمان دروغ بگوییم آدمی احساس می‌کند وبلاگ‌نویسی مانند حیوان سربریده‌ای شده که صدای خس‌خس نفس‌هایش شنیده‌ و جاری‌شدن خون‌هایش دیده می‌شود پس تا می‌توانیم از این فضا بهره ببریم که معلوم نیست تَهَش چه می‌شود.