مطرحکردنِ پیشنهاد
یکی از سکانسهای جذّابی که توی فیلم «رستگاری در شاوشنگ» دیدم، تیکهای بود که آقای اندی(زندانی) برای گرفتنِ بودجۀ کتابخونۀ زندان، مدام نامه میفرستاد و ناامید نمیشد. انقدر نامه ارسال کرد تا بالاخره نتیجۀ کارش رو دید و بودجه به کتابخونه تعلق گرفت.
این سکانس میتونه زندگیِ هرکدوم از ما رو در بر بگیره، جدای از اینکه برای خواستههای شخصیِ خودمون باید تلاش کنیم، یکسری خواستهها، منافعِ جمعی به ارمغان میارن. من مدّتها فازِ بیخیالی رو انتخاب میکردم امّا بعد از مدّتی گفتم بذار منم امتحان کنم، تهش اینه که نتیجهای در بر نداره ولی منم ساکت ننشستم!