فضیلتی بنام نوشتن + چالش دستخط
امروز نوزدهم است و از انتشار آخرین مطلبم که سوّم بودهاست، ۱۶روزی میگذرد و این برای منِ علاقهمند به وبلاگ و نوشتن، اتّفاق خوشایندی نیست. در این مدّت چندباری به پنل سر زدم و تصمیم به نوشتن مطلب جدیدی کردم امّا هردفعه ناکام!
حقیقتا من اهل دنبالکردنِ چیزمیزهای زیادی هم نیستم، نه در وبلاگ و نه در شبکههای اجتماعی امّا با همینحال، همۀ اینها و از قضا دغدغههای ذهنیای که در سرم وجود دارند، باعث شدهاند از فضیلتی بنام نوشتن بیبهره بمانم. هرکس اعتقادات خودش را دارد امّا جنس بعضی از این اعتقادات فرق دارد. در من هم قضیۀ نوشتن یک اعتقاد قلبیست و به آن ایمان دارم که از نوشتنهای هرچند چپوچولهای مثل همین روزنوشتها، یک جرقۀ کوچکی در ذهن اتّفاق میافتد که حالم را خوب میکند. از شما چه پنهان، حالم چندان خوب نیست، احساس میکنم سرم سنگین شده از بس پر شده از دغدغههای مختلف، لَهلَه میزنم برای پیداکردن راهکارهای مختلفی که مرا به اقیانوسی از آرامش وصل کند تا کمی از این تیرگیها به داخل اقیانوس ریختهشود از آنطرف کمی از آرامش هم جایگزینش شود و از اینکه میدانم نوشتن یکی از شاهراههای رسیدن به این اقیانوس است و از آن بیبهرهام، حرصم میگیرد :(
بگذریم و برسیم به یک چالش، چالش دستخط که فکر میکنم شروعش از وبلاگ اینجا بدون من باشد، خلاصه من هم لبیک گفتم و همۀ شما مخاطبین را دعوت میکنم به این چالش:
ممنون که نوشتید ولی (: